دل تنها
دوشنبه 91 فروردین 28 :: 11:15 عصر :: نویسنده : رضا
مرگ من روزی فرا خواهد رسید موضوع مطلب : جمعه 91 فروردین 25 :: 5:11 عصر :: نویسنده : رضا
من برگ بودم که طوفان گرفت و دیدم که این قصه پایان گرفت بهار تو آمد به دیدار من و آخر مرا از زمستان گرفت کویر تنت را به باران زدند تن آسمان از عطش جان گرفت تو می رفتی و چشم من چشمه بود و من خیس بودم که باران گرفت عجب بارشی بود بر جان من که چون رودی از عشق جریان گرفت هوای تو بود و خیال تو بود که دست مرا در خیابان گرفت حقیقت همین است ای نازنین که چشمت غزل داد و ایمان گرفت تو و کوچه و آن زمستان سرد و من برگ بودم که طوفان گرفت موضوع مطلب : سه شنبه 91 فروردین 22 :: 11:24 عصر :: نویسنده : رضا
آن شب که دلم لرزید موضوع مطلب : پنج شنبه 91 فروردین 17 :: 10:54 عصر :: نویسنده : رضا
کــــاش یــک لحظـــه زمـان برمیگـشـت تــا دگــر بــار اسـیــرت نشــوم کـــاش.... کـــــــاش..... کـــــــــــاش...... وای بر من که نه یک بار چو صد بار زمان بر گردد بر سر عشق تو من خواهم ماند در ره عشق تو جـان خواهم داد *** کـــاش میشـد که فـرامـوشـت کرد... کـــــــــــاش...... موضوع مطلب : عشق همچون نسیم می وزد و همچون نسیم می رود هنگامی که نسیم عشق می وزد شادمانی کن و تن به آن بسپار و هنگامی که می رود تنها بگو : خدا نگهدار... موضوع مطلب : پنج شنبه 91 فروردین 17 :: 11:52 صبح :: نویسنده : رضا
تو کجایی ای دوست هیچ ات نیست به جای و من اینجا تنها پر از تنهایی و افسوس و غمم و در این تنهایی من و یک خاطره از تو باقیست که در ان می خندیم و چنین است که اندیشه کنان میپرسم معنی خنده دیروز کجاست؟ موضوع مطلب : همین که نعش درختی به باغ می افتد موضوع مطلب : روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید موضوع مطلب : یکشنبه 91 فروردین 6 :: 9:19 عصر :: نویسنده : رضا
باز هم نرم و آهسته از متن تاریکی ها می گذرم موضوع مطلب : با تو موضوع مطلب : |
منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 84
بازدید دیروز: 12
کل بازدیدها: 335965
|
||