دل تنها
عشقم را نه از روی جملات نامه هایم عشق با شکوه مرا حقیر و کوچک می کنند...
موضوع مطلب : شنبه 91 تیر 31 :: 5:7 عصر :: نویسنده : رضا
بیا تا لیلی و مجنون شویم افسانه اش با من
بیا با من به شهر عشق رو کن خانه اش با من نگو دیوانه کو زنجیر گیسو را زهم وا کن دل دیوانه ی دیوانه ی دیوانه اش با من بیا تا سر به روی شانه ی هم راز دل گوییم اگر مویت به رویت شد پریشان شانه اش با من نگو دیگر به من اندر دل اتش نمیسوزد تو گرمم کن به افسونت گرمی افسانه اش با من چه بشکن بشکنی دارد فلک بر حال سرمستان چو پیمان بشکنی بشکستن پیمانه اش با من در این دنیای وا نفسای بی فردا خدایا عاشقان را غم مده شکرانه اش با من موضوع مطلب : این حس که در سراسر ِ من درد زاده است احساس درد ِ زاده ی این اتفاق ها موضوع مطلب : شنبه 91 تیر 24 :: 3:53 عصر :: نویسنده : رضا
من خدایی دارم، که در این نزدیکی است موضوع مطلب : پنج شنبه 91 تیر 22 :: 10:39 عصر :: نویسنده : رضا
باز هم نرم و آهسته از متن تاریکی ها می گذرم موضوع مطلب : یکشنبه 91 تیر 18 :: 10:46 عصر :: نویسنده : رضا
تنها امیده که نا امیده امید من دوباره ته کشیده لحظه به لحظه فکر نا امیدی این لحظات امانمو بریده اون که می گفت با دستای دل من از قفس بی کسی آزاد شد چی شد که با گریه من شاد شد با شبنم اشک من آباد شد از وقتی رفت یه روز خوش ندیدم خواستم دلم یه گوشه ای بمیره خسته شدم چه انتظار سختی یکی بیاد جون منو بگیره قلب من از تپیدنشخسته شد نزن با ضربه های مقروض مرا قلب من از خستگی خوابش گرفت این دل نا امید و مایوس مرد شاید صدای زخمی دل من مرهم زخمهای دل تو باشه شاید که قصه جدای من نذاره هیچکی از کسی جدا شه از وقتی رفته یه روز خوش ندیدم خواستم دلم یه گوشه ای بمیره خسته شدم چه انتظار سختی یکی بیاد جون منو بگیره قلب من از تپیدنشخسته شد نزن با ضربه های مقروض مرا قلب من از خستگی خوابش گرفت این دل نا امید و مایوس مرد . موضوع مطلب : پنج شنبه 91 تیر 15 :: 4:22 عصر :: نویسنده : رضا
دلم گرفته است/ موضوع مطلب : پنج شنبه 91 تیر 15 :: 3:34 عصر :: نویسنده : رضا
میدانم روزی خواهد آمد که نه من و نه عزیزانم و دوست دارانم و حتی غیر دوست دارانم...هیچ یک در این زمین نیستیم ولی پرنده هست...آواز هست...کوههای زیبا هستند...کعبه هست...عشق هست...و مردمانی هستند که شاید نام ما را هم به یاد نیاورند اما چه باک ؟ پیش خودمان بماند ، ایا ما واقعا به سهم خود همه زندگی را زیسته ایم؟؟؟ موضوع مطلب : یه پروانه را با دستات میگیری موضوع مطلب : سه شنبه 91 تیر 13 :: 3:25 عصر :: نویسنده : رضا
بهتر از من چه کسی ؟ عاشق تر از من چه کسی ؟ واسه عشق تو دیوونه تر از من چه کسی؟ اگه قربونی میخواستی ، بهتر از من چه کسی ؟ واسه پیش مرگ تو ، آماده تر از من چه کسی ؟ تو اگه چشمه بودی ؛ تشنه تر از من چه کسی ؟ واسه دلداری تو ، خسته تر از من چه کسی؟ موضوع مطلب : |
منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 83
بازدید دیروز: 13
کل بازدیدها: 336248
|
||