اینجا نگاه دوستان لبریز شک هاست سرهای خیس از اشکها روی تشک هاست دورند از هم مردمان این زمانه این عصر عصر دزدی و دوز و کلک هاست جایی که نی را گرگ وحشی می نوازد دیگر چه لطفی در صدای نی لبک هاست اینجا فراموشی ست رسم زندگانی اینجا یقینی نیست تنها وهم و شک هاست تا سینه ها از کینه ها لبریز باشد آیا کسی چشم انتظار قاصدک هاست ؟ تنها فقط از زندگی نامی بجا ماند این سفره هم نان خورشتش از کپک هاست