دل تنها
یکشنبه 89 بهمن 3 :: 7:44 عصر :: نویسنده : رضا
بر سر سنگ مزارم بنویس:زیر این سنگ جوانی خفته ستبا هزاران ای کاشو دو چندان افسوسکه به هر لحظه عمرش گفته ست...بنویس:این جوان بر اثر ضربه ی کاری مرده است...نه بنویس:این جوان در عطش دیدن یاری مرده ست...جلوی روز وفاتم بنویس:روز قربان شدن عاطفه در چشم نگارروز پژمردن گل فصل بهارروز اعدام جنون بر سر دارروز خوشبختی یار...راستی شعر یادت نرودروی سنگم بنویس:آی گلهای فراموشی باغمرگ از باغچه کوچکمان می گذرد داس به دست و گلی چون لبخند می برد از بر ما موضوع مطلب : |
منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 30
بازدید دیروز: 13
کل بازدیدها: 335654
|
||