دل تنها
سه شنبه 90 مرداد 25 :: 3:17 عصر :: نویسنده : رضا
آتش حــــــسرت طی شد به اشک و حسرت و غم روزگار من عمری میان آتش حسرت گداختم یکدم نکرد شکوه دل داغدار من از بسکه سالها به قفس بوده ام دچار صیاد را بگو که قفس شد دچار من فردا لباس آینه باید به تن کنم "تا باشکوه تر بشود سنگسارمن" تنهاتر از همیشه ترا گریه می کنم یاد شما عزیز ترین یادگار من پاییز شد ترا به خدا یک غزل بگو تنها برای شادی روح بهار من ای عمر بگذر از من و بگذار بگذرم تا بیش از این به خویش نیفتد گذار من ویرانه های عشق پر از گور آرزوست ویرانه های عشق پراست از مزار من در وعده گاهمان تو زمن دور می شوی ترسم به انتظار رسد انتظار من باید تو مثل قافیه باشی و من ردیف باشد که تا ابد تو بمانی کنار من موضوع مطلب : |
منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 41
بازدید دیروز: 13
کل بازدیدها: 335665
|
||