سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دل تنها
دوشنبه 92 مرداد 21 :: 10:49 عصر ::  نویسنده : رضا       

اگر روزی عاشق شدی ...

قصه ات را برای هیچکس بازگو نکن ...

این روزها چشم حسودان به دود اسپند عادت کرده ......! 




موضوع مطلب :


شنبه 92 مرداد 19 :: 4:24 عصر ::  نویسنده : رضا       

قول داده ام...

گاهـــــــی هر از گاهـــــی

فانـــــوس یادت را میان این کوچه های

بی چراغ و بی چلچلـــــــه،

روشن کنم خیالت راحــــــت!

من همان منـــــم؛

هنوز هم در ین شبهای بی خواب و بی خاطـــــره

میان این کوچه های تاریک پرسه میزنم ا

ما به هیچ ستاره‌ی دیگری سلام نخواهــــــم کرد




موضوع مطلب :


جمعه 92 مرداد 18 :: 4:29 عصر ::  نویسنده : رضا       

برات پیش اومده وقتی پای تلفن باید خداحافظی کنید

اما هنوز دلتون میخواد صداشو بشنوید یهو میگید راستی؟!

میگه : جانم...؟!

آروم میگی : دوســـتـــت دارم

آخ ....

که این چند ثانیه آخر چقدر می چســـــبـــه"...




موضوع مطلب :


پنج شنبه 92 مرداد 17 :: 2:26 عصر ::  نویسنده : رضا       

سرخاک من…

اونی که بیشتراذیتم کردبیشترگریه میکنه…

اونی که منونخواست…

بالاخره میاددیدن جسدم…

اونی که حتی نیومدتولدم

 زیرتابوتمومیگیره…

اونی که سلام نمیکردمیادبرای خدافظی…

عجب روزیه اون روزحیف که خودم نیستم




موضوع مطلب :


پنج شنبه 92 مرداد 10 :: 9:10 عصر ::  نویسنده : رضا       

چشم می‌گشایم.
تو را نمی‌بینم،
میان مه‌ای.
مه:
به نظاره واضح نمی‌شود
به دست‌ها تکان نمی‌خورد
به خواستن نمی‌میرد.
مه.
نگاه، برای چه؟
و اراده‌، بی‌مصرف.
چشم می‌بندم.
نمی‌بینمت، درمی‌یابمت
و دارمت. از آنِ من.
هستی، هستم، کنار تو،
تو در میان مه‌ای.




موضوع مطلب :


شنبه 92 مرداد 5 :: 12:24 صبح ::  نویسنده : رضا       

بزن باران که امشبـــ بی قرارم

هواے گریه کرده حــال زارم

بزن باران که دنیــا بے وفــا شد

به هر کســ خوبے کردے بے وفــا شد

بزن باران که دل ها را شکستند

پر پــــرواز را از هم گسستند

بزن باران که تنهایم در ایـــن شهر

کسی را مــن ندارم جـز غم و درد

بزن باران که دل طاقتــــ ندارد

ببار امشبــــ که تا غم ها سر آینـــد




موضوع مطلب :


جمعه 92 مرداد 4 :: 2:9 عصر ::  نویسنده : رضا       

تیپ های سنگین خاصی میزنن اکثرا مشکی پوشن.

اودکلن خاص ، مثلا لالیک میزنن

قهوه رو بدون شیر و شکر میخورن ؛ تلخه تلخ !

همونایی که تنها کافه و رستوران میرن .

از دور که نگاشون میکنی ابروهاشون گره خورده تو هم ، همش فکر میکنن ...

ولی وقتی نزدیک میری و باهاشون صحبت میکنی با نگاه و آرامش خاصی باهات

حرف میزنن !

اینا بهترین آدما برا درد و دلن .

همونایی که راجبه همه چیز اطلاعات دارن و نگفته میفهمن ...

اما این مردا یه زمان مثل بقیه مردای معمولی بودن !!!

اسپورت میپوشیدن ، با صدای بلند میخندیدن ، فوتبال میدیدن ، چشم چرونی میکردن و ... خلاصه عین خیالشون نبود و رنگی بودن !

تا اینکه یه روز، یه زن تو زندگی شون اومد .

عاشق شدن ...

زنی که زندگیشون رو عوض کرد ، تنهاشون گذاشت و رفت !!!

از اون روز این مردا خیلی عجیب و خاص شدن .

خلاصه این مردا از دور خیلی خوب و جذابن ولی اگه بخوای وارد زندگیشون بشی ...

وقتی بهشون بگی دوست دارم ، غصه رو تو چشاشون میبینی ... !

انتظار نداشته باش بهت بگن منم دوست دارم !!!

مکالمه های تلفنیشون کوتاه و مختصره و اکثرا زیاد حرف نمیزنن ... برا قرارشون عجله و هیجان ندارن !

این مردا دیگه خیلی سخت اعتماد میکنن !

اگه بهشون دروغ بگی ، سعی نمیکنن ثابت کنن و مچ بگیرن و ...

بلکه یه لبخند کوچیک با چشای خمار میزنن و آروم پا میشن و میرن .

وقتی رفتن دیگه هیچ وقت برنمیگردن .

حالا حالا ها گذشت ندارن و اصلا فکر نکن دل رحمن ... !

این مردا بزرگترین دردای دنیا رو تحمل کردن ... یادت نره دیگه هر دردی

براشون درد نیست...!

و در اخر...

این مردا خیلی دیر به دست میان ولی وقتی اومدن برای همیشه میمونن .




موضوع مطلب :


چهارشنبه 92 مرداد 2 :: 3:31 عصر ::  نویسنده : رضا       
خدایا

نعمت سلامتی مبدأ همه نیاز هاست

و
عاقبت به خیری مقصد همه نیازها

بین این مبدأ تا آن مقصد

والاترین نیازها دلخوشی ست

به بزرگیت سوگند

در این روزها

آن را به تمامی دوستانم در تمامی دنیا

عطا فرما.



موضوع مطلب :



 
درباره وبلاگ

پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 12
کل بازدیدها: 335888