سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دل تنها
شنبه 90 خرداد 14 :: 12:8 صبح ::  نویسنده : رضا       

می خواستم با نفس های تو برای شعر هایم ترانه بسازم

می خواستم با نگاه توبه تما شای دنیا بنشینم

می خواستم دست های تو به من صداقت هدیه کند

خیالی بود....خوابی بود...که عصر یک روز بارانی سراغ من امده بود

از تو یاد گرفتم که با (ن...ف...ر...ت)

نفرت را تجربه کنم

نفرت در ایینه چشمانت دیدم!!!

نفرت را در بغض صدا یت شنیدم!!!

تو زلالی چشمهایم را با ابرهای نفرت پوشاندی!!!

تو ارامش دروازه های قلبم را با نفرت به ویرانه کشاندی

من و تو با نفرت یک ورق از دفتر زندگیمان را سیاه کردیم




موضوع مطلب :



 
درباره وبلاگ

پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 29
بازدید دیروز: 124
کل بازدیدها: 330517